سیلواناسیلوانا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

سیلوانا(دختر بهشتی )

نه ماهگیت مبارک عزیزم

19 شهریور ماه نه ماهگیت تموم شد و وارد ماه دهم از عمر با برکت شدیی عزیزم. این روزها حسابی شیطونی میکنی و کلی شیرین شدی عزیزم همه چیز رو به خوبی متوجه میشی و عکس العمل های به جایی هم داری گل مامان. همه وسایل خودت رو میشناسی، خیلی به لب تاب علاقه داری، دوتا هم بیشتر دندون نداری همون دندونهای پائین. دستتو میگیری به هر چیزی و می خوای بلند شی البته با چهاردست و پا همه جا رو سرک میکشی مخصوصا زیر تلوزیون. خونمون رو از قبل شاد تر شده  با شیطونیها و خندهای تو گل مامان و بابا. ...
21 شهريور 1392

از خواب پریدن سیلوانا

از موقعی که سرما خوردی شبها یکی دو بار از خواب بیدار میشی و گریه میکنی ومن و پدر جون هم هراسان میایم توی اتاقت و بغلت می کنیم، م دقیقا نمی دونم چته و چرا گریه میکنی  البته موقعی که مریض بودی به خاطر گرفتگی بینی کوچولوت بود چون خوب نمیتونستی نفس بکشی ولی الان که دیگه میماخت بازه روز پنج شنبه می برمت درمانگاه تا خانم دکتر ضیغمی معاینت کنه  البته این منم که خیلی میترسم و نگرانم  ...
12 شهريور 1392

چهار دست و پا رفتن سیلوانا و اولین سرما خوردگی

روز سه شنبه همه خونه رو سم پاشی کردیم بجر اتاق خودمونو، به این خاطر شب آوردمت و پیش خودم خوابودندمت و چون کولر روشن بود شما خیلی بد سرما خوردی و تا شنبه دوم تیر تب داشتی و این اولین باری بود که شما گل مامان سرما خوردی. چون بینی کوچولوت کیپ شده بود و شما هم عادت نداری با دهن نفس بکشی همش از خواب می پریدی و گریه می کردی و هر چهار ساعت هم بهت استامینوفن میدادم و دیگه هیچ دارویی نخوردی و این خیلی خوبه. و اما شما عزیز مامان از روز جمعه یکم شهریور ماه چهار دست و پا رفتن را یاد گرفتی و دیگه نیازی به دادن وسایل به شما از طرف ما نیست و شما خودت میری و دست کوچولوت رو دراز میکنی و برمی داریشون.  امیدوارم هرچه زودتر خوب بشی گل مامان. ...
3 شهريور 1392
1